انسان 250 ساله- حاکمیت اسلام

حاکمیت اسلام


انسان 250 ساله- حاکمیت اسلام

انسان 250 ساله- حاکمیت اسلام

سیرهٔ نبی‌اکرم در دوران ده سالهٔ حاکمیت اسلام در مدینه، یکی از درخشان ترین و گزافه نیست اگر بگوییم درخـشان تریندوره‌های حکومت در طول تاریخ بشری است.باید این دورهٔ کوتاه و پرکار و فوق العاده تأثیرگذار در تاریخ بشر را شناخت.

دورهٔ مدینه، فصل دوم دوران ۲۳ سالهٔ رسالت پبغمبر است. ۱۳ سال درمکه، فصل اول بود- که مقدمهٔ فصل دوم محسوب می‌شود – و تقریبا ۱۰ سال هم دوران مدینهٔ پیغمبر است، که دوران شالوده ریزی نظام اسلامی و ساختن یک الگو و نمونه از حاکمیت اسلام، برای همهٔ زمان‌ها و دوران‌های تاریخ انسان و همهٔ مکان هاست.

البته این الگو، یک الگوی کامل است و مثل آن را دیگر در هیچ دورانی سراغ نداریم؛لکن با نگاه به این الگوی کامل، می‌شود شاخص ها را شناخت. این شاخص ها برای افراد بشر و مسلمان‌ها علامت‌هایی است که باید بوسیلهٔ آنها نسبت به نظام‌ها و انسان‌ها، قضاوت کنند.
هدف پیغمبر از هجرت به مدینه، این بود که با محیط ظالمانه و طاغوتی و فاسدِ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی‌ای که آنروز در سرتاسر دنیا حاکم بود، مبارزه کند و هدف، فقط مبارزه با کفار مکه نبود؛ مسئـله، مسئلهٔ جهانی بود.
پیامبر اکرم این هدف را دنبال می‌کرد که هرجا زمینهٔ مساعد بود، بذر اندیشه و عقیده را بپاشد؛ با این امید که در زمان مساعد، این بذر سبز خواهد شد.
هدف این بود که پیام آزادی و بیداری و خوشبختی انسان به همـهٔ دلها برسد این جز با ایجاد یک نظام نمونه و الگو امکان پذیر نبود؛ لذا پیغمبر به مدینه آمد تا این نظام نمونه را بوجود آورد.

اینکه چقدر بتوانند آن را ادامه دهند و بعدی ها چقدر بتوانند خودشان را به آن نزدیک کنند، بسته به همــت آنهاست.
پیغمبر نمونه را می‌سازد و به همهٔ بشریت و تاریخ ارائه می‌کند.
نظامی که پیغمبر ساخت،شاخص‌های گوناگونی دارد که در بین آنها هفت شاخص از همه مهم تر و برجسته تر است

شاخص ها


  • شاخص اول، ایمان و معنویت است. انگیزه و موتور پیش برندهٔ حقیقی در نظام نبوی، ایمانی است که از سرچشمهٔ دل و فکر مردم می‌جوشد و دست و بازو و پا و وجود آنها را در جهت صحیح به حرکت در می‌آورد.پس شاخص اول، دمیدن و تقویت روح ایمان و معنویت و دادن اعتقاد و اندیشهٔ درست به افراد است، که پیغمبر این را از مکه، شروع کرد و در مدینه پرچمش را با قدرت بالا برد.
  • شاخص دوم، قسط و عدل است. اساس کار بر عدالت و قسط و رساندن هر حقی به حق دار- بدون هیچ ملاحظه است.
  • شاخص سوم، علم و معرفت است. در نظام نبوی، پایهٔ همه چیز، دانستن و شناختن و آگاهی و بیداری است. کسی را کورکورانه به سمتی حرکت نمی‌دهند؛مردم را با آگاهی و معرفت و قدرت تشخیص، به نیروی فعال- نه نیروی منفعل- بدل می‌کنند.
  • شاخص چهارم، صفا و اُخوّت است.در نظام نبوی، درگیری‌های برخاسته از انگیزه‌های خرافی، شخصی، سودطلبی و منفعت طلبی مبغوض((ب،غ،ض) مورد خشم قرار گرفتن) است و با آن، مبارزه می‌شود.فضا، فضای صمیمیت و اخوت و برادری و همدلی است.
  • شاخص پنجم، صلاح اخلاقی و رفتاری است. انسان‌ها را تزکیه و از مفاسد و رذائل اخلاقی، پیراسته و پاکـ می‌کند؛ انسانِ بااخلاق و مُزَکّی ((زک‌ی) پاک شده)می‌سازد؛ «وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ ٱلکِتابَ وَٱلحِکمَه» (آل عمران/آیهٔ ۱۶۴) تزکــیه، یکی از آن پایه‌های اصلی است؛ یعنی پیغمبر روی یکایک افراد، کار تربیتی و انسان سازی می‌کرد.
  • شاخص ششم، اقتدار و عزّت است. جامعه و نظام نبوی، توسری خور، وابسته، دنباله رو و دست حاجت به سوی این و آن درازکن نیست؛?عزیز و مقتدر و تصمیم گیر است؛صلاح خود را که شناخت، برای تأمین آن تلاش می‌کند وکارخود را پیش می‌برد.
  • شاخص هفتم، کار و حرکت و پیشرفت دائمی است. توقف در نظام نبوی وجود ندارد؛ بطور مرتب، حرکت، کار و پیشرفت است.اتفاق نمی‌افتد که یک زمان بگویند دیگر تمام شد، حال بنشینیم استراحت کنیم! این وجود ندارد.

?البته این کار، کار لذت آور و شادی بخشی است؛ کار خستگی آور و کسل کننده و ملول کننده و تعب‌آورنده‌ای نیست((ت‌ع‌ب) خستگی آور، مشقت‌زا،)
?کاری است که به انسان نشاط و نیرو و شوق می.دهد.

 

دیدگاه ها بسته شده است